|
چهار شنبه 18 خرداد 1390برچسب:, :: 12:1 :: نويسنده : نورا
خوب من...
می دونستی بری دل کوچیکم می میره اما رفتی... کاشکی تو نگاه آخر اشکو تو چشام می دیدی به التماس چشمام اعتنایی نکردی که واسه دیدنت بی قرار بودن هنوز هم ردپای اشکام رو شونه هاته دلم گرفته و بازم هوای تو رو کرده حال و هوای هر روزم رنگ تو رو داره آخه به جز تو کسی دردو رنجمو حس نمیکنه
تو عشقمو لایق ندیدی پس نفرین به عشق و آشنایی
نظرات شما عزیزان:
|